روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد
خلیفه گفت:
مرا پندی بده
بهلول پرسید:
اگر در بیابانی بیآب ، تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی
در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو نشاند چه میدهی؟
هارون الرشید گفت:
صد دینار طلا
بهلول پرسید:
اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
هارون الرشید گفت:
نصف پادشاهیام را
بهلول گفت:
حال اگر به حبسالبول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی
چه میدهی که آن را علاج کنند؟
هارون الرشید گفت:
نیم دیگر سلطنتم را
بهلول گفت:
پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است
تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی
کعبه در زمین، رمزی از خدا در جهان.
مصالح بنایش؟ زینتش؟ زیورش؟
قطعههای سنگ سیاهی که از کوه عجون- کنار مکه- بریدهاند و ساده، بی هیچ هنری، تکنیکی، تزیینی، بر هم نهادهاند و همین!
و نامش؟ اوصافش؟ القابش؟
کعبه!
یک مکعب! همین!
و چرا مکعب؟ و چرا اینچنین ساده، بیهیچ تشخصی، تزیینی؟
خدا بیشکل است، بیرنگ است، بیشبیه است و هر طرحی و هر وضعی که آدمیبرگزیند، ببیند و تصور کند، خدا نیست.
خدا مطلق است، بیجهت است، این تویی که در برابر او، جهت میگیری؛
این است که تو در جهت کعبهای و کعبه، خود، جهت ندارد.
و اندیشه آدمی، بیجهتی را نمیتواند فهمید.
هر چه را رمزی از وجود او- بیسویی مطلق- بگیری، ناچار، جهتی میگیرد و رمز خدا نیست.
چگونه میتوان بیجهتی را در زمین، نشان داد؟
تنها بدین گونه که: تمامیجهات متناقض را با هم جمع کرد، تا هر جهتی، جهت نقیض خود را نفی کند، و آنگاه، ذهن، از آن، به بیجهتی پی برد.
تمامیجهات چندتا است.
شش تا؛
و تنها شکلی که این هر شش جهت را در خود جمع دارد، چیست؟
مکعب!
و مکعب، یعنی همه جهات؛
و همه جهات، یعنی بیجهتی!
و رمز عینی آن: کعبه!
اینما تولوا، فثم وجه الله! (سوره بقره، آیه ۱۱۵)
(به هر سو که رو کنی، اینک روی او، سوی او)!
و این است که در درون کعبه، به هر جهتی نماز بری، رو به او نماز بردهای، و در بیرون کعبه، به هر سمتی روکنی، رو به او داری، که هر شکلی -جز کعبه- یا رو به شمال است، یا رو به جنوب، یا به سوی شرق کشیده است، یا رو به غرب، یا به زمین مایل است، و یا به آسمان.
و کعبه، رو به همه، رو به هیچ، همه جا، و هیچ جا.
همه سویی یا بیسویی، خدا!
رمز آن: کعبه!
اما…
شگفتا! کعبه، در قسمت غرب، ضمیمهای دارد که شکل آن را تغییر داده است، بدان جهت داده است.
این چیست؟
دیواره کوتاهی، هلالی شکل، رو به کعبه.
نامش؟
حجر اسماعیل!
حجر! یعنی چه؟
یعنی: دامن!
و راستی به شکل یک دامن است، دامن پیراهن، پیراهن یک زن!
آری،
یک زن حبشی،
یک کنیز!
کنیزی سیاه پوست،
کنیز یک زن!
کنیزی آن چنان بیفخر، که زنی او را برای همبستری شویش، انتخاب کرده است.
یعنی که ارزش آن را که هووی او تلقی شود، نخواهد یافت.
و شویش، تنها برای آن که از او فرزندی بگیرد، با وی همبستر شده است.
زنی که در نظامهای بشری، از هر فخری عاری بوده است.
و اکنون، خدا، رمز دامان پیرهن او را، به رمز وجود خویش پیوسته است،
این دامان پیرهنهاجر است.
دامانی که اسماعیل را پرورده است،
این جا خانههاجر است،
هاجر، در همین جا، نزدیک پایه سوم کعبه، دفن است.
شگفتا، هیچکس را- حتی پیامبران را- نباید در مسجد دفن کرد.
و اینجا، خانه خدا، دیوار به دیوار خانه یک کنیز؟
و خانه خدا، مدفن یک مادر؟
و چه میگویم؟
بیجهتی خدا، تنها در دامن او، جهت گرفته است!
کعبه، به سوی او، دامن کشیده است!
میان این هلالی، با خانه، امروز کمیفاصله است.
میتوان، در چرخیدن برگرد خانه، از این فاصله گذشت،
اما، بیدامنهاجر، چرخیدن بر گرد کعبه- رمز توحید! – طواف نیست، طواف قبول نیست!
حج نیست!
فرمان است، فرمان خدا،
تمامیبشریت، همیشه روزگار، همه کسانی که به توحید ایمان دارند، همه کسانی که دعوت خداوند را لبیک میگویند، باید، در طواف عشق برگرد خدا، برگرد کعبه، دامان پیراهن او را نیز طواف کنند!
که خانه او، مدفن او، دامن او نیز مطاف است،
جزیی پیوسته از کعبه است،
که کعبه، این بیجهتی مطلق، تنها در جهت این دامن، جهت گرفته است، در جهت دامان پیراهن یک کنیز افریقایی، یک مادر خوب، دامان کعبه، مطاف ابدی بشریت!
خدای توحید بر عرش جلال کبریایی خویش، تنها نشسته است، همه کائنات را به ماسوای خویش رانده است، در ماورای هر چه هست، تنها است و در ملکوت خداییاش، یگانه است.
کعبه بنائی است در میان مسجد الحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودی. کعبه مقدسترین مکان اسلام است. نام کعبه اشاره به چهارگوش تکعیب» (مربع) بودن این سازه دارد. کعبه; معناى مکعّب و مربّع است، و مربّع بودن کعبه بدان جهت است که بیت المعمور» مربع است و کعبه مقابل آن قرار دارد. مربّع بودن بیت المعمور از اینرو است که مقابل عرش خدا» است و آن مربع است. و مربع بودن عرش بدین خاطر است که کلمات الهى» که اسلام بر آن بنا نهاده شده چهارتا است که عبارتند از: سبحان الله» ، الحمد لله» ، لا إله إلاّ الله» و الله اکبر.»
بوعلی سینا (۳۷۰ -۴۲۸ ه. ق) مربع و دایره را کلید فهم نظریه خود درباره کائنات میداند. و به نظر اوتداوم حرکت را بیان میکند و نگاه در مسیر محیط آن به سهولت حرکت میکند بو علی سینا دایره را آسمانی (هوایی) گرم و مرطوب و مربع را زمینی (خاکی) سرد و خشک میداند.
بنابراین خط مستقیم نیز در جای خود استعداد رشد و تعالی دارد همانگونه که شکل مربع از آن ساخته میشود که از سویی قابلیت تکامل و تبدیل شدن به دایره را دارند (تبدیل مربع به دایره باازدیاد گوشهها امکانپذیر است یعنی مربع ۵ ضلعی، ۶ ضلعی و…. بالاخره به دایره تبدیل میشود.) از سویی دیگر هر دو شکل مربع و دایره از دوران باستان مکمل یکدیگر بوده اند (دایره نماد آسمان و قدامت و مربع مظهر زمین است.) اساس بسیاری از ماندالاها از مربعها و دایرههای هم مرکز شکل گرفته است. مرکزیت کعبه و دوایر متحد المرکز اطراف آن از (زائرین طواف کننده) بزرگترین و زنده ترین ماندالای جهان را تشکیل میدهند در بعضی اذهان میکوشندتا با دفع امور عرضی و جزئی از جهان به ماورای جهان دست یابند و چنین پیداست که آرمان آنان با ساختار دایره سازگاری دارد.دایره نزدیکترین چیز به تصور امر مطلق است.دایره در اصل یک نقطه ی بسط یافته و متکثراست.در حج افراد در کامل شدن دایره شان ، مشارکت میکنند،و به کمال،همگونی،نداشتن اضافات،زوایدو زوایا…میرسند.دایره نماد خود است و بیانگر تمامیت روان با تمام جنبههایش از جمله رابطه ی میان انسان و طبیعت.دایره نماد حمایت است،حمایتی مطمئن در محدوده ی خود؛همچون داشتن حلقه،گردنبند،کمربندوتاج.حلقه ی تولد و مرگ.جریان یافتن و حادث شدن.
در گذشته، این دو نمایه انتزاعی ( دایره و چهار گوشه)، با یکدیگر وحدت داشتند و بیانگر یک جهان اندیشه و احساس بوده اند.(شما قومیواحد بودید…)
یونگ،در کتاب انسان و سمبولهایش،میگوید دایره نماد روح است ( افلاطون خود روح را همانند یک کره میانگاشت). چهارگوشه ( و اغلب مستطیل) نمادهای ماده زمینی، جسم و واقعیت هستند.در جامعه امروز در بیشتر آثار هنری نوین میان این دو شکل ابتدایی یا اصلاً رابطه ای وجود ندارد و یا اکر داشته باشد بسیار سست و اتفاقی است و جدایی آنها از یکدیکر بیانگر نمادین حالت روانی انسان قرن بیستم است. روح انسان ریشههای خود را از دست داده و در آستانه ی از هم گسیختگی روانی قرار دارد.
ازکتاب تحلیلی ازمناسک حج دکتر علی شریعتی
حضور چند دقیقه ای امروزم در یکی از مراکز خرید جنوب تهران ان هم در منطقه ای مذهبی و یادآوری تیپ های اجتماعی در شهر های مذهبی ایران نظیر مشهد و قم در قیاس با پایتخت عراق و شهر های مذهبی این کشور ذهن مرا پیش از گذشته مشوش کرد.
سوال اصلی این است که آیا ما به دنبال حل معضلات اجتماعی خود خصوصا در حوزه عفت عمومی و عفاف و حجاب هستیم یانه؟
بی شک پاسخ بسیاری به این پرسش مثبت خواهد بود، با این شرایط چگونه می توان وجود صورت مسئله را از اساس منکر شد؟!
موضوع خیلی ساده است تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران 30 سال بعد از انقلاب اسلامی دچار چالش های جدی است، چالش هایی که نقد های جدی را به مدیریت به اصطلاح اسلامی وارد کرده است.
خیل کثیری از جوانان تهرانی تحت مدیریت سیتم آموزش و پروش نظام اسلامی تربیت شده اند آنان با صدا و سیمایی مواجه بودند که قوانین سخت گیرانه ای در رابطه با پوشش داشته و . اما امروز در پایتخت نظام اسلامی ایران ان هم در جنوب تهران شاهد جوانانی هستی که بدون هدف ساعت ها در حال خود فروشی بصیری هستند.
چرا نمی خواهیم بپذیریم که متن عمومی جامعه های سکولار با تفکیک محیط فساد از متن جامعه، گاها از متن عمومی جامعه ما سالم تر است.
کسب رتبه ای بالا (از 2 تا 5 در تناوب)در مرور سایت های مستهجن و ی و و خجالت آور است، اما تا کی باید با هم فریاد بزنیمهمه چیز آرومه _من چقدر خوشحالم» و به مانند کبک سر خود را به زیر برف کنیم.
چرا نمی خواهیم بپذیریم که سینما ما تا سینمای ی فقط چند صحنه را فاصله دارد، آیا علما و جامعه شناسان درباره پر فروش ترین فیلم های سینمای ایران تحلیلی دارند، اصلا ائمه جمعه ما تا به حال سینما رفته اند، آیا اگر بروند و بعد حکم ارتداد یا محارب یا مفسد فی العرض را در کنار حرم رضوی سر بدهند ماجرا تمام خواهد شد؟! آیا فیلم هایی همچو مردان ونوسی ن مریخی پرستو ها عاشق می شوند پیتزا مخلوط ورود آقایان ممنوع و.
جامعه امروز ایران دچار تناقضی آشکارا شده است از سویی گشت ارشاد و نیروی انتظامی با بد حجبان برخورد فیزیکی انجام می دهد و از سوی دیگر دستگاه فرهنگی کشور تصاویر ف ا ح ش ه های فرهنگی را بر روی سر در سینما ها به تصویر می کشد و آنان را تبدیل به الگوی نسل جوان می کند، الگو هایی که مهمترین دغدغه شان ارتباط با جنس مخالف است البته با یک عروسی در پایان فیلم مهر تایید ارشاد بر آن تضمین شده است.
نیروی انتظامی ما از سویی با خشن ترین حالت ممکن به صورت اتفاقی به خانه های مردم یورش می برد تا دیش های ماهوره ای را جمع کند و از سوی دیگر در منزل بسیاری از نظامیان و همین سردار ها ماهواره ها جا خوش کردند.
(اینجا انسان به یاد شعر ماندگار مست و هوشیار پروین اعتصامی می افتد)
صدا وسیمای ما از سویی مسابقه حجاب می گذارد و از سویی دیگر حجاب را در فیلم های پر بیننده خود مخصوص فقرا و ن بدبخت میداند(نظیر فیلم تا ثریا) و جالب آنکه همین ن در هنگام شادی و اوقات خوش از حجاب فاصله می گیرند، نماز در سیما و سینمای ما مخصوص ون، زندانیان محکوم به اعدام، خانواده ای که به دنبال شفاء بیمار خود هستند و احیانا پیرمرد و پیر زن هایی است که تا مرگ فاصله ای ندارند، است.(نظیر فیلم یه حبه قند).
دانشگاه های ما به جای محلی برای مسابقه علمی تبدیل به سالن مد و آرایش شده و مهمترین ارزوی برخی از دانشجویان ما یافتن دوست از جنس مخالف است(به نزدیک ترین واحد دانشگاه ازاد یا سراسری مراجعه فرمایید)
به هر حال اولین سفر شما به خارج کشور می تواند نگاهی تازه ای به شما دهد، این امر برای نگارنده در بغداد رخ داد جایی که به طور همزمان چند هواپیما از کشورهای مختلف به بغداد رسیده بودند، در صف اخذ مهر ورود مهمترین نکته ای که توجه مرا جلب کرد توجه وافر ایرانیان به صف خانوم های امریکایی بود.
تقریبا تمامی اتباع کشورهای مختلف مشغول به انجام کارهای خود بودند اما در این میان سر های برگشته و نگاه های کنجکاوانه ایرانی ها برای اتباع امریکا و خصوصا بانوان آنها بسیار تعجب آور بود.
اما اجازه دهید از یک واقعیت دیگر هم پرده بردارم در همان زمان از تعدادی از جوانان ایرانی پرسیدم که نسبت به این بانوان به اصطلاح بی حجاب آمریکایی چه حسی را دارید؟
پاسخ آنان گرچه عجیب بود اما می تواند تبدیل به سوژه ای برای تحقیقات بیشتر شود؛ پاسخ این چنین بود: هیچ، شلوار ساده جین و پیراهن آستین کوتاه آنها وحتی سر بدون روسری آنها خیلی عادی تر از مانتو های تنگ و آرایش های غلیظ هم وطنان خودمان است و.
امروز در پاساژی که در یکی از محلات مذهبی تهران دایر شده بود لباس هایی را برای فروش دیدم که تنها مخصوص لاتاری ها و میکده های بدنام غرب است و جالب آنکه این لباس ها فروش بالایی هم داشتند؟
آیا با پلمپ کردن و دستگیری فروشنده و خریدار صورت مسئله پاک خواهد شد؟
آیا مدرنیته به ریشه های مذهبی ما آسیب وارد کرده یا ترجمان ناقص از دین و راه حل های آن اینچنین مدیریت نظام اسلامی را با علامت سوال مواجه کرده است؟
نویسنده:نامشخص
درباره این سایت